اَلَموت نام منطقه ای در استان قزوین است که خود متشکل از دو بخش الموت غربی و الموت شرقی در رشتهکوههای البرز، واقع در شمال شرقی یکی از بخشهای شهرستان قزوین در استان قزوین، جنوب مازندران و گیلان، باختر طالقان و خاور رودبار زیتون قرار دارد.عمده شهرت این منطقه به علت وجود دو دژ الموت و لمبسر در آن است.
آثار باقیمانده از دژ لمبسر در الموت غربی
این منطقه چنانچه حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته تا قرن هفتم هجری با عنوان رودبار معرفی میشد تا این که با آمدن حسن صباح به آن جا و رواج فرقه اسماعیلیه و فعالیت خداوندان الموت، نوشته شد رودبارالموت و خوانده شد الموت.
الموت کلمهای است مرکب از دو واژه «آله» و «اموت». نویسنده برهان قاطع این کلمه را به فتح الف و لام بر وزن «جبروت» میداند و مینویسد:
«نام قلعهای است مشهور که مابین قزوین و گیلان واقع است و آن را به سبب ارتفاعی که دارد آله آموت گفتندی یعنی عقاب آشیان چه «اله» عقاب و «آموت» آشیان باشد.»
برخی نیز آموت را چنانچه در گویش تاتی مردم الموت وجود دارد، به معنای آموخت گرفتهاند و از آن به این تعریف رسیدهاند: عقاب دست آموز.
عدهای هم اشاره به این میکنند که بن مایه کلمه الموت، ارموت، ارمود، امروت، اربو و امبرود (نوعی گلابی) است و از آنجا که در گویش تاتی گاهی «ر» به «ل» تبدیل میشود مثل «برگ» (بلگ)، پس الموت همان ارموت است که «ر» به «ل» تبدیل شدهاست. محققان بر این نکته متفقالقولند که الموت نام مصطلح منطقه کوهستانی شمال قزوین و جایی است که خداوندان الموت، قلعههای تاریخی این منطقه را مقر و پایگاه تبلیغ آیین اسماعیلیه قرار داده بودند. این منطقه در طول تاریخ از «رودبار» به «رودبار و الموت» تغییر کلمه پیدا کردهاست، پس از مدتی «رودبار الموت» به بخشی گفته شد که قلعه حسن صباح (در گازرخان) در آن قرار دارد و «رودبار محمدزمان خانی» یا «خشکه رودبار» به منطقهای که قلعه لمسر (لمبه سر یا لمه در یا لمبسر) در آن جاست اما در آخرین تقسیمات کشوری منطقهای که قلعهٔ گازرخان (قلعه نظامی حسن صباح) در آن است رودبار الموت شرقی و منطقهای که قلعه لمبسر (قلعه سیاسی و زندان حسن صباح) در آن است رودبار الموت غربی خوانده میشود.
الموت در تقسیمات جغرافیایی
منطقه بزرگ الموت در تقسیمات جغرافیایی کشوری اخیر ایران به دو منطقه الموت شرقی و الموت غربی تقسیم شدهاست. رودبارالموت شامل دو بخش میشود که عبارتاند از:
بخش الموت شرقی به مرکزیت معلمکلایه
بخش الموت غربی به مرکزیت رازمیان
رودبار الموت شرقی از شمال به دهستانهای دو هزار و سه هزار تنکابن، از شرق به قله شاه البرز و طالقان، از جنوب به آبیک و از غرب به رودبار الموت غربی محدود میشود. رودبار الموت غربی نیز از شمال به مرز استانهای مازندران و گیلان از شرق به الموت شرقی و از جنوب به شهرستان قزوین محدود میشود.
مردم
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش رودبار الموت قزوین در سال 1385 برابر با 12886 نفر بودهاست.
زبان این مردم مراغی، تاتی و بقولی دیلمی است. زبان رایج در کوهستان جنوب گیلان که گستره منطقه کوهستانی اشکور تا علیآباد منجیل و از شمال تا سراوان رشت و شمال قزوین و کوههای غرب مازندران را در بر میگیرد. گاه زبان تاتی یا دیلمی با زبان تالشی اشتباه گرفته میشود.
الموت در فرهنگ جهانی
نام سرزمین الموت را در آثار هنرمندانی از دیگر کشورها نیز میتوان دید.
چند نمونه از آثار هنری در رابطه با الموت:
رمانی به اسم الموت در سال 1938 توسط نویسنده اسلوونیایی ولادیمیر بارتول به رشته تحریر درآمده است. این رمان به عنوان مشهورترین محصول ادبیات اسلوونی شناخته میشود.
نویسنده آمریکایی جودیت تار مجموعه رمانهایی را با موضوعیت الموت به رشته تحریر درآورده است.
الموت شهر پرنسس تامینا در فیلم شاهزاده ایران: ماسههای زمان معرفی شده است. البته مجموعه فیلمهای شاهزاده ایران سند تاریخی ندارند و بیشتر بر اساس افسانههای محلی الموت ساخته شدهاند.
چت با نویسنده